از آشنایان قدیمیِ کوفتی(ننوشتم رفیق) این وبلاگ رو میخونند.
ماسک معمولی با غشاء نانوالیاف، ۶ برابر بهتر از ماسک N۹۵- انگار ته دل من چیزی زمین گیر شده است که نمیتواند سرپا بایستد. آخرش روزی خواهد توانست ولی هنوز نتوانسته است امّا تو.....
آشنایی با فایروال PFsenseغروبی تو همون بیست دقیقهای که وقت داشتم خودم رو برسونم به بچهها سمتِ چهارراه مخبرالدوله، بدو از مینیون پای آلبالو و ترافلهای توت فرنگی و شکلاتی و کارامل خریدم و پریدم تو ماشین، له و خمیده، هر کی تو حال و هوای خودش، هوایی که شبیه خرداد بود، با یه تاپ و مانتو حتی ملس هم نبود(این قهر کائناته) جون نداشتیم با هم حرف بزنیم، تو دفترچهام نوشتم: «دوزاریام افتاد که هیچوقت از مرحلهی آتیه دار بودن استعدادهایم فراتر نخواهم رفت. از طرفی خیالم راحت شده بود که دینی ندارم برای نوشتن یا هر غلط دیگری از طرفی ته دلم خالی شد که هنوز ول معطلم، از طرفی به این ایدهی آخرالزمانی که بین دوستان باب شده بود دلخوش بودم، از طرفی ته دلم میدانستم صد سال پیش هم مردم تصور میکردند در آخر الزمانی دیگر زندگی میکنند....»
گذشتهی من در من حضور دارد. تنها گذشتهی من نیست وگرنه گذشته بود. حتی آیندهی من استاقتباس ویلیام وایلر از نمایشنامهی زیبای لیلین هلمن.
ما رو بلد باشه یعنی چی؟کتاب شامل ده داستان کوتاه از بیژن نجدی است. نامش، طبق مطلب مندرج در کتاب از وصیت شاعرانهی او گرفته شده است و تنها کتابی است که در زمان حیاتش از وی منتشر شد.
دلم لَك زده واسه دوخط قرآن خوندن!کاش میتوانستم به تو بفهمانم که زندگی روح چقدر پرهیجان و باشکوه است، چقدر بیپایان و محدودیت ناپذیر است، چه زندگی پر از سعادتی است. تنها یک چیز مثل آن وجود دارد و آن وقتی است که آدم هر لحظه در آسمانها بالا و بالاتر میرود و تنها ابدیت را دور و بر خود میبیند. فضای بیپایان، انسان را مست میکند. انسان در خود چنان احساس نشاط میکند که حاضر نیست آن لحظه را با همهی جلال و شکوه دنیا عوض کند.
ارسال آرد و حبوبات از سوی ترکیه به کشورهای نیازمندتعداد صفحات : 0